در امتداد خون

در امتداد خون

اگر در امتداد خون حرکت کنیم راه و عرصه مبارزه را گم نخواهیم کرد ...
امروز وظیفه ماست تا با قلم خود از خون های ریخته شده و آرمان‌های آنها دفاع کنیم
تا روزی که وعده داده شده است...

***********

»علی سلیمانی
»دانشجوی دوره نهم معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام
» سردبیر سابق ویژه‌نامه «حیات خلوت»
» سردبیر سابق ماهنامه فرهنگی سیاسی «حیات»
» مسئول واحد نشر و عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

  • ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۲۴ منت!

آخرین نظرات

حاج محسنِ انقلاب را شاید کمتر بشناسیم و باید به حرف‎های او که برای تاریخ می‌گوید کمی گوش داد. رفیق دوست تاریخ انقلاب را از نزدیک و بدون واسطه و با صراحت می‌گوید: «من هر چه را بدانم برای تاریخ می‌گویم. اگر هم اطلاع نداشته باشم می‌گویم نمی‌دانم. اگر هم بدانم و گفتنی نباشد می‌گویم نمی‌توانم بگویم».

دقیق نمی‌توان گفت که او چه کاره بوده و چه نقشی در انقلاب داشته است.حاج محسن رفیق دوست برای انقلاب بازیگری کرده اما بازی نکرده است! گاهی در نقش رزمنده و همان لحظه تصمیم گیر به عنوان وزیر سپاه، یک روز در نقش دیپلمات در سوریه و زمانی در حال رایزنی با سرهنگ قذافی، یک روز به عنوان دلال واردات اسلحه برای بچه‌های جنگ و روز بعد در کنار حسن تهرانی مقدم به دنبال تولید موشک.

خواندن کتاب «برای تاریخ می‌گویم» صفحات تاریخ انقلاب را کمی روشن‌تر می‌کند و خواندنش خالی از لطف نیست!

علی سلیمانی
۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

پادکست «آخرین جام زهر» بعد از کلاس آقای حسین عباسی فر ، یکی از هم دانشگاهی‌های کدبالائی که به بهانه کلاس آموزشی با او آشنا شدم، ساخته شده است.

 

 

« قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کِشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه‌ی دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام رضوان‌اللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت! آن، یک مسأله‌ی داخلی بود؛ مسأله‌ی دیگری بود.»

 

 

 

علی سلیمانی
۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


سرمقاله شماره 45 فتح / ویژه نامه نیمه شعبان


پیش نوشت:

پس از انتشار شماره 45 فتح، بازخوردهای مختلفی نسبت به این شماره با سرمقاله «چشم مان به جمکران است؛ نه لوزان» منتشر شد. از خبرگزاری دولت گرفته تا مصاحبه آیت الله غرویان. هرچند که نشریه با مشخصات روشن بود اما نمی‌دانم چرا اصرار دارند که بگویند شب‌نامه؟! نمی‌دانم در کجای این مطلب احساسات دینی مردم را به بازی گرفته‌ام و یا چرا دوستان خودی، ما به سیاستزدگی در دین متهم می‌کنند؟!


1. میگویند وضعمان خوب خواهد شد، دیگر با دنیا مشکلی نداشته و همه چیز گل و بلبل میشود. همه جهان، رو به صلح و آرامش رفته و دیگر جامعه مهدوی ایران، دشمنی نخواهد داشت. قرار است بلوکهها باز شود و جامعه اسلامی غرق در نعمات الهی گردد. همه درهای نعمت و خوبی بر روی ما باز خواهد شد و خدا را شکر دیگر میتوانیم با شکمی سیر برای ظهور دعا کنیم.

 

2. اما اصلا چه نیاز است دعای برای ظهور؟! اوضاع جهان که قرار است خوب شود و همه در دهکده جهانی با کدخدا روی سازش دارند. خدا را شکر که دیگر جهان حرف ما را میشنود؛ حال چه فرقی می کند با ندای «الا یا اهل العالم...» در حجاز باشد و یا با قدم زدن در خیابانهای ژنو!

 

3. آقا اصلا اگر میشود ظهور نکن، چون نظم جهانی را به هم میریزید و هرچه رشته کردهایم پنبه میشود و پیوندهای دوستیمان با ابرقدرتها گسسته خواهد شد. آخر ما تازه خوب یاد گرفتهایم با آنها کنار بیاییم و دیگر حرفهای جهانی را بلد شدهایم و تازه میتوانیم بر سر یک میز بنشینیم.

 

4. امروز اگر درس بال عاشورائی جامعه شیعه را مذاکره میدانند؛ قطعا درس بال سبز مهدوی آن هم رسیدن به توافق جامع خواهد بود! اصلا وقتی میشود با زبان گفتگو کرد، دیگر چه نیازی به شمشیر و مبارزه است؟ انتقام از همه ظالمان جهان دیگر چه معنایی دارد؟ ما دیگر یاد گرفتهایم با گرگهایی که یک عمر هم به فکر دریدن ما بودهاند لبخندزنان گفتگو کنیم و ظلم آنان را نادیده بگیریم.

 آقا اگر میشود ظهور نکن تا حسابی برای آمدن تو گریه و زاری کنیم. تازه برای سرزمین حجاز نیز نامه تبریک فرستاده شده است و انشاالله روابطمان خوب میشود و میتوانیم به صحرای عرفات بیاییم و خوبِ خوب برایت دعا کنیم!

 

5. امروز برای ما آنچه از توافق با ابرقدرتها ترسیم میکنند این سوال را پیش آورده که مگر حضرت روح الله تلاش و جهاد برای نابودی ستمکاران را رمز ظهور نمیداند؟ چرا امروز از منزوی شدن ترس داریم و حاضر هستیم با هر امتیازی دم کدخدا را ببینیم؟! حضرت روح الله اشتباه در محاسبه را به ما گوشزد میکند: «اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود، یک اشتباه است و در تمام طول تاریخ بشر، چنین معجزهای روی نداده است و نخواهد داد و آن روزی که ـ ان شاء الله تعالی ـ مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یک روزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فدارکاریها، ستمکاران سرکوب و منزوی میشوند.»

 

6. باید دانست که کلید رمز ظهور، در سازش با ظالمان و مستکبران دنیا نیست، بلکه به قول شهید سید مرتضی آوینی: «منتظران موعود اهل مبارزه‏اند و مى‏دانند خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مى‏کشند تا فرمان چه در رسد.»

علی سلیمانی
۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شاید سخت باشد تمام آنچه را که می‌خواهی بگویی در قاب تصویر بتوان آورد، و سخت تر از آن که کدام یک از تصاویر را می‌خواهی انتخاب کنی! اما به رسم یادگاری چند عکس نوشت از هویزه امسال تقدیم می‌شود. اگر فرصتی بود عکس نوشت های دیگری نیز اضافه خواهد شد.


صبحگاهی با طعم قرآن و سلام بر حسین علیه السلام

عکسی با نشاط بعد از یک ورزش صبحگاهی!!!

شابز! راهت ادامه دارد...

بچه‌های فضا ساز در فضا!

یحیی و حسن یهویی!!

در حال نصب لوستر ابداعی خادمان 

سید به بچه‌ها می‌گفت انشاالله فیضی هم از زیارت عاشوراهایی که تو مقتل می خونند، نصیب ما هم بشه!

یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها...

به رسم یادگاری!

حاجی حبیب اللهی؛ یادآور ریش سفیدایی که تو جنگ در کنار جوونا بودند!

خادمان و جاده ای بی انتها در یک غروب روز کاری!

قرآن جیبی...!!


علی سلیمانی
۱۷ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳ نظر

لکه نفت بر چهره عدالت

سکوت... داستان غم انگیز امروز دانشگاه است، دانشگاهی که می توانست سنگر دفاع و مبارزه باشد، دفاع از انقلاب و مبارزه با همه فاسدانی که لکه سیاهی بر بدنه نظام اسلامی شده‌اند. در این جا می‌خواهیم فصل کوتاهی از داستان سکوت را بخوانیم. سکوتی که با پلمپ امنیتی، همچون قفلی بر حنجره‌ها فرود آمده و کسی حق صحبت ندارد. فسادی که در سکوت امنیتی دمی از آن زده نمی‌شود و انگار آبی از آب تکان نخورده است!

شاید نیازی نباشد تا صفحات فراوانی را به نوشتن داستان نفرت انگیز فسادی همچون «کرسنت» اختصاص دهیم زیرا می‌دانیم صفحات پرونده‌ها در دادگاه قضا باز شده و تنها نوبت فصل محاکمه است، اما انگار هنوز دستگاه قضا تصمیمی برای ورق زدن صفحات این فصل ندارد! «حیات» در این جا سعی در باز کردن مفصل پرونده‌ها و صحبت از اسناد و مدارک نداشته و حرف زدن از ابعاد مختلف و گوناگون فسادها را می‌گذارد برای بعد؛ اینجا بهانه‌ای است برای شروع مثنوی غم انگیز فساد، هرچند که در این چند صفحه شاید بتوان چند مصرع از آن را خواند.

ما نه‌تنها قصد پرونده‌سازی نداشته بلکه به گوشه کوچکی از فساد آقازاده‌ی محترم پرداخته‌ایم! نباید تنها به این پرونده آقازاده‌ مشغول شد، چرا که در پرونده او «کرسنت» یک بازی کوچک است. پرداختن به این پرونده نباید ما را از خیانت ‌های 88 او غافل کرده و مفسد فی الارض بودنش را فراموش کنیم، چرا که بی توجهی به این موضوع بار دیگر او را از چوبه دار به خیابان‌های لندن خواهد کشاند!

جنبش دانشجویی خط قرمز خود را منطقه ممنوعه آقازاده‌ها ندانسته و خواب را بر آنان کابوس خواهد کرد، هرچند گستاخی آنان به حدی رسیده که ترس آن می‌رود که عدالت‌خواهان را به چوبه دار فرستاده و آقازاده با آن خنده منحوسش به نظاره بنشیند!

متاسفانه در هفته‌های اخیر خبرهای خوبی را نمی‌شنویم و شاهد اعلام فسادهای مختلف و احکام آنان هستیم. تاسف ما بر محاکمه آنان نیست، بلکه جای بسی خوشحالی دارد که مبارزه با فساد را در برنامه مسئولان جدی و عملی ببینیم.

از طرفی دیگر گاهی از گوشه و کنار می شنویم که آقا زیاد از این فسادها نگویید که مردم نسبت به حکومت اسلامی بدبین می شوند. به نظر ما اوج کوته بینی است که پرداختن به این مسائل و روشنگری در موضوع فساد را مایه تزلزل در پایه های حکومت اسلامی دانسته، بلکه آن جا استحکام حکومت اسلامی را می توان دید که در مقابل هر مفسدی قد علم کرده و دست او را از بیت المال قطع کند.

مطالبه گری از نهادهای حکومتی و قوه‌ای همچون قضائیه نه تنها به معنای تضعیف و توهین به آنان نیست بلکه جنبش دانشجویی و دانشجویان عدالت‌خواه می‌توانند به عنوان پشتوانه‌ای برای دستگاه قضا در جهت رسیدگی به پرونده‌های کلان فساد باشند.

مطالبه گری و مسئولان را به پای میز جواب کشاندن عین ولایتمداری است، زیرا فرمانده نسبت به این فسادها تذکرات فراوان داده و این گونه از نقطه‌های فساد و تجمیع ثروت در دستان عده‌ای سخن می‌گویند: «... نقطه‌های‌ استفهام‌ برانگیزی‌ست‌ که‌ هر جوان‌ معتقد به‌ عدل‌ اسلامی‌ ذهن‌ و دل‌ خود را به‌ آن‌ متوجه‌ می‌یابد و از کسانی‌ که‌ مظنون‌ به‌ چنین‌ تخلفاتی‌ شناخته‌ می‌شوند پاسخ‌ می‌طلبد و همچنین‌ در کنار آن‌ از دولت‌ و مجلس‌ و دستگاه‌ قضایی‌ عملکرد قاطعانه‌ برای‌ ریشه‌کن‌ کردن‌ این‌ فسادها را مطالبه‌ می‌کند. امروز این‌ مهمترین‌ و مطرح‌ترین‌ مسئله‌ی‌ کشور ماست‌ و نسل‌ جوان‌ دانشجوی‌ متعهد و مؤمن‌ نمی‌تواند نسبت‌ به‌ آن‌ بی‌تفاوت‌ بماند.»1

مساله‌ای که نباید فراموش کرد، نتیجه عدم رسیدگی به فسادها و گسترش آن است. نتیجه‌ای که دلسردی بدنه مردم و جوانان زحمت‌کش را به دنبال خواهد داشت، چرا که آن مفت‌خور فاسد منافعی را به دست می آورد که هزاران نخبه دانشگاهی،کشاورز زحمتکش، کارگر و کارفرما به گرد پای او نخواهند رسید!

رو سیاهی فسادها همچون لکه نفت بر پیشانی آقایان خواهد ماند و اگر امروز قدرت و نفوذ آنان، این روسیاهی را نمایان نکند، در فردای قیامت این سیاهی را به رخ همه خواهد کشاند. نکته مهم آن است که این روسیاهی تنها بر چهره مفسدان نخواهد بود، بلکه لکه سیاهی است برای همه مدعیان عدالتخواهی که فسادها را به چشم خود دیدند و چون دلارهای نفتی رد و بدل شده بین آقازاده‌ و وکلای شرکت کرسنت خاموش ماندند.

امروز لکه نفت را بر چهره عدالت می‌توان دید...

و ترس از آن است که این روسیاهی بر صورت کسانی نیز افتد که این لکه‌ها را دیدند و صدایی از آنان نیامد!

 

پی نوشت:

1-      پیام رهبر معظم به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی،6/8/1381 

علی سلیمانی
۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در ساعات پایانی چهارشنبه شب، خبری خیلی سریع فضای رسانه‌ای را می‌گیرد و صفحات اجتماعی را به خود اختصاص می‌دهد. «To the Youth in Europe and North America» عنوانی است که از نامه رهبری به جوانان اروپایی و امریکای شمالی خبر می‌دهد.

در آغاز نگاهت به جملات که می‌افتد، رویکرد رهبری معظم را می‌توانی در کلام ابتدایی نامه ایشان ببینی:

 I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

آری! فطرت‌های حقیقت جو، صفحه سفیدی است تا کلام رهبر مسلمین جهان را بر روی خود نوشته ببیند. اما یک سوال برایت  پیش می‌آید که این دیگر چه نوع حرف‌های جهانی است؟ این نامه طبق کدام اصول دیپلماسی نگاشته شده است؟ مگر به جز میز مذاکره جای دیگری را می‌توان برای مذاکره و رساندن حرف خود به جهانیان پیدا کرد؟!


 در روزگاری که دیپلماسی قدم، حرف های ناتمام پشت درهای بسته و خنده‌های مضحک سیاسی، به عنوان روش‌های دیپلماسی دیده می‌شود، اما به نظر می‌رسد که می‌توان از دیلماسی‌های دیگری نیز در این جهان قرن بیست و یکم سراغ گرفت، هرچند در اصول مقدس آن نیامده باشد!

هرچند امروز دیپلماسی را هم قدم شدن با سیاه فطرت‌های روزگار تعریف می‌کنند، اما غافل از آنند که فطرت‌های پاک، راهی است برای رسیدن به توافقنامه‌های جامع و نه با تمدیدهای چندماهه!

نکته‌ای که باید مورد دقت قرار گیرد آن است که اگر امروز مصلحت‌های دیپلماسی حضرات، آنان را از داعیه‌داری دیپلماسی اسلام انقلابی باز داشته است، باز باید جوانان انقلابی هم قدم با مقتدای خود پا در عرصه میدان گذارند، که شاید تنها امید، همین حرکات خودجوش باشد.

. نمی‌دانم در فضای سیاسی و دیپلماسی جهانی آیا باز هم امید رهبری معظم همچون عرصه فرهنگ - که در ابتدای سال در حرم رضوی فرمودند: «امّا آنچه نقطه‌ی مهم‌تر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است» - به جوانان انقلابی و کارهای خودجوش است و یا نه؟! نمی دانم آیا می توان کلام حق را در هیاهو باطل رسانه های غربی به فطرت های پاک رساند یا نه؟!

آنچه مسلم است نصرت الهی است که منتظر مردان الهی بوده که با نیت خالص پا در عرصه میدان گذاشته و از آن‌چه که دارند دریغ نکنند. امروز فرزندان انقلاب باید به دنبال راهی باشند و وظیفه خود بدانند که کلام امام‌شان را به جوانان اروپا و امریکای شمالی برسانند و نصرت الهی را همراه خود ببینند...

إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ...


علی سلیمانی
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

یکی از بچه‌های ورودی جدید می‌گفت مگر نشریه دبستان است که بای بسم الله و تای تمت دارد!

نمی‌دانم در نشریات دبستان چنین چیزهایی رسم است یا نه؟! 

به هر حال ما سنت‌های نیک را نگه می داریم حال بخواهد بچه‌گانه باشد یا نباشد!

تای تمت هم یکی از سنت‌های خوب نشریه ما است...



1- به نام آنکه رخصت سخن گفتن به بندگان خود عطا فرمود.

2- حال که شماره سوم «حیات» در این سال تحصیلی آماده شده و مشغول نوشتن «تای تمت» هستم، کم‌کم باید بار سفر چند روزه اربعین را ببندیم. اربعین فرصت دیگری است تا آرمان‌های جهانی انقلاب را به یاد آوریم. دیدن خروش جمعیت اربعین فرصتی است برای یادآوری آرمانی فراموش شده در جهت زمینه‌سازی ظهور و برپایی حکومت جهانی، همان آرمانی که حضرت روح الله در گوش‌مان می‌خواند و لالایی فرزندان انقلابی‌اش شده بود! چشیدن این فضا برای بیماریِ فراموشیِ ما بسیار مفید خواهد بود و شاید دوایی باشد بر دردی که باعث شده دیگر کاری به مسائلی همچون جهان اسلام نداشته باشیم!

3- اگر می‌خواهید مصادیق این درد را در بدنه دانشجویی لمس کنید، می‌توانید نگاهی به بدنه جنبش دانشجویی داشته باشید. جنبش دانشجویی دیگر حرفی ندارد و به دنبال یک آرمان نیست، شب و روزش با یک هدف روبرو نبوده و تنها هر روز یک مجموعه کارهای برنامه پر کن انجام می‌دهد و یا میتینگ سیاسی به راه می‌اندازد. همین نامعینی هدف و دغدغه‌ها باعث می‌شود که هر روز یک مساله به عنوان بازی چند روزه و یا نقابی برای نشان دادن خود به عنوان یک دانشجوی وظیفه شناس اهمیت پیدا کند!

4- نمی دانم «حیات» هم در پشت این نقاب قرار گرفته است یا نه؛ مشی «حیات» بر این بوده که «ان الحیاة عقیدة و جهاد» را به عنوان شعار محوری خود فراموش نکرده، عقیده و اندیشه اسلامِ انقلابی را با جهادی به وسع خود همراه کند تا امیدی به رسیدن به حیات حسینی داشته باشد.

5- «حیات تازه» ویژه نامه ورودی های جدید در میان دانشجویان جدید دانشگاه توزیع و «حیات خلوت» هم کار خودش را شروع کرده است. «حیات خلوت»، ویژه نامه داخلی حیات است که بیشتر به مسائل داخلی دانشگاه می پردازد. علاوه بر انتشار نشریه، فضایی برای کسب تجربه و فراگیری مهارت‌های روزنامه‌نگاری برای دانشجویان ورودی جدید نیز فراهم شده است. «دیدبانِ» هنر و رسانه نیز در راه خواهد بود و قرار است علاوه بر سینما به مسائل و موضوعات گسترده‌تری بپردازد، دانشجویان جوان‌تر خود را برای دیدبانی آماده کرده و امیدواریم موفقیت‌آمیز باشد. ویژه‌‌نامه گفتمان انقلاب اسلامی «فتح» هم با سرعت بیشتری منزل‌های خود را طی می‌کند و بازتاب‌های خاص خود را داشته است.

6- می‌دانم که اشکالات «حیات» فراوان است و این را هم می‌دانم که بچه‌های حیات در حد بضاعت سعی خودشان را می‌کنند. بالاخره نشریه دانشجویی است و اقتضائاتی هم چون کم‌ تجربگی سردبیر را به دوش می‌کشد! اما با کمک نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما می‌توانیم حیات بهتری داشته باشیم. همچنین مشتاق خواندن و انتشار مطالب  و یادداشت‌های شما هستیم.

7- فرآیند نشریه به همین‌جا ختم نمی‌شود و می‌تواند آغازگر اتفاقات خوبی باشد. شما می‌توانید با معرفی نشریه «حیات» در شهرها و روستاهای خود، در ایجاد یک شبکه ارتباطی بین دانشجویان گفتمان انقلاب اسلامی کمک کرده و شاهد پیوستگی و حرکت‌های هم‌جهت و تاثیرگذار بیشتری باشیم. ما یک پیشنهاد برای شما داریم؛ شما می‌توانید «سفیر حیات» در شهرها و روستاهای خود بوده و صدای دانشجویان گفتمان انقلاب اسلامی را به هرجایی که مناسب می‌دانید برسانید. اگر دوست دارید «سفیر حیات» باشید بسم‌الله؛ همین الان مشخصات خود را به رایانامه حیات (hayatmag.isu@gmail.com) ارسال نمایید.

 

 

حیاتتان حسینی!

علی سلیمانی

سردبیر

emtedadekhon.blog.ir

a.soleymany@gmail.com



علی سلیمانی
۲۵ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شماره سوم «حیات» در این سال تحصیلی به چاپ رسید. پرونده ویژه «جنبشولوژی» به همراه طرح جلد آن هرچند کمی درون مایه طنز داشت اما حرف‌های جدی بود و به نظر حرف‌های مهمی است که امروزه باید در بدنه دانشجویان و جنبش دانشجویی مورد سوال قرار بگیرد. باید به دنبال جواب به این سوال بود که: چرا جنبش دانشجویی در ایران مرده است؟!
«حیات با جنبشولوژی می‌آید» عنوان خبر انتشار این شماره حیات است. برای اطلاع از مطالب این شماره به صفحات زیر می‌توانید مراجعه نمایید:


حیات تا رسیدن به نقطه مطلوب خود هنوز فاصله دارد!
حیات کار سختی در زمستان سرد مطالبه گری دانشجویی دارد!
حیات راه طولانی برای رسیدن به تحلیلات دانشجویی اثرگذار در بدنه جامعه دارد!
حیات فضای محدودی در رخوت مطالعات و تحلیل‌های دانشجویی برای دیده شدن دارد! 
حیات برای علم کردن دوباره حرف‌های فراموش شده باید از جان مایه بگذارد!
حیات باید حیات داشته باشد!
.
.
.
اما حرف آخر:
- حیات نمی‌خواهد یک طرفه به قاضی رود! حیات مکانی است برای ارائه نظرات مختلف دانشجویی...
- هرکسی می‌تواند کمک کند؛ حتی با یک نقد یک دقیقه‌ای و یا فحشی رسا که نثار سردبیرش بشود!
- به قرارگاه روح الله (کنار بوفه) سری بزنید و نگاهی به نشریات داشته باشید. سعی می‌کنیم آنجا حضور بیشتری داشته باشیم. آقا حمید گل خاکم سالار هم که هستند!
- مطالب و یادداشت‌هایی که روزی نوشته‌اید و فکر می‌کنید خوب است بقیه هم بشنوند را ارسال کنید. یادداشتتان را به a.soleymany@gmail.com ارسال نمایید تا گفتگویی داشته باشیم.

علی سلیمانی
۱۵ دی ۹۳ ، ۱۵:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
رفتنت از جنس محرم بود و روزهای غم فراق تو با گریه‌های کربلایی همراه شد، و حال در اربعین این فراق فرصتی است برای درد و دلی دوباره با پدر مهربان مان.
آری او نزد ما نام پدری دارد. خودمان از زبان او در درس‌های اخلاق می‌شنیدیم که:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
الآباء ثلاثة، أبٌ ولّدک و أبٌ زوّجک و أب علّمک
چهل روز گذشت و ما مانده‌ایم و حقی که بر گردن ما داری. اما ای پدر قول می‌هیم فرزندان خوبی برای انقلاب باشیم و همچون تو اخلاق را به سیاست نفروخته و اعتدال را به عدول از آرمان‌ها و دغدغه‌های انقلابی‌مان تعریف نکنیم!1




1- یادداشتی کوتاه در ویژه نامه فتح، شماره 38
2- طرح گرافیکی حسین براتی در شماره مهر ماه‌نامه «حیات»


علی سلیمانی
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مراسم این هفته هیات میثاق با شهدا به مناسبت اربعین ارتحال استادمان حضرت آیت الله مهدوی کنی و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام برگزار می‌شود.

این هفته «آیت الله سید ابوالحسن مهدوی» مهمان هیات میثاق با شهدا است. تابستان گذشته و ایام ماه مبارک رمضان در مطلب مختصری با عنوان «مرا دور از مجلس علما دیدی؟!»، حضرت آیت الله مهدوی را معرفی کوتاهی کرده‌ام.


مرا دور از مجلس علما دیدی؟! (معرفی آیت الله مهدوی)



علی سلیمانی
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر