لکه نفت بر چهره عدالت
سکوت... داستان غم انگیز امروز دانشگاه است،
دانشگاهی که می توانست سنگر دفاع و مبارزه باشد، دفاع از انقلاب و مبارزه با همه
فاسدانی که لکه سیاهی بر بدنه نظام اسلامی شدهاند. در این جا میخواهیم فصل کوتاهی
از داستان سکوت را بخوانیم. سکوتی که با پلمپ امنیتی، همچون قفلی بر حنجرهها فرود
آمده و کسی حق صحبت ندارد. فسادی که در سکوت امنیتی دمی از آن زده نمیشود و انگار
آبی از آب تکان نخورده است!
شاید نیازی نباشد تا صفحات فراوانی را به
نوشتن داستان نفرت انگیز فسادی همچون «کرسنت» اختصاص دهیم زیرا میدانیم صفحات
پروندهها در دادگاه قضا باز شده و تنها نوبت فصل محاکمه است، اما انگار هنوز
دستگاه قضا تصمیمی برای ورق زدن صفحات این فصل ندارد! «حیات» در این جا سعی در باز
کردن مفصل پروندهها و صحبت از اسناد و مدارک نداشته و حرف زدن از ابعاد مختلف و
گوناگون فسادها را میگذارد برای بعد؛ اینجا بهانهای است برای شروع مثنوی غم
انگیز فساد، هرچند که در این چند صفحه شاید بتوان چند مصرع از آن را خواند.
ما نهتنها قصد پروندهسازی نداشته بلکه به
گوشه کوچکی از فساد آقازادهی محترم پرداختهایم! نباید تنها به این پرونده
آقازاده مشغول شد، چرا که در پرونده او «کرسنت» یک بازی کوچک است. پرداختن به این
پرونده نباید ما را از خیانت های 88 او غافل کرده و مفسد فی الارض بودنش را
فراموش کنیم، چرا که بی توجهی به این موضوع بار دیگر او را از چوبه دار به خیابانهای
لندن خواهد کشاند!
جنبش دانشجویی خط قرمز خود را منطقه ممنوعه
آقازادهها ندانسته و خواب را بر آنان کابوس خواهد کرد، هرچند گستاخی آنان به حدی
رسیده که ترس آن میرود که عدالتخواهان را به چوبه دار فرستاده و آقازاده با آن
خنده منحوسش به نظاره بنشیند!
متاسفانه در هفتههای اخیر خبرهای خوبی را نمیشنویم
و شاهد اعلام فسادهای مختلف و احکام آنان هستیم. تاسف ما بر محاکمه آنان نیست،
بلکه جای بسی خوشحالی دارد که مبارزه با فساد را در برنامه مسئولان جدی و عملی
ببینیم.
از طرفی دیگر گاهی از گوشه و کنار می شنویم که
آقا زیاد از این فسادها نگویید که مردم نسبت به حکومت اسلامی بدبین می شوند. به
نظر ما اوج کوته بینی است که پرداختن به این مسائل و روشنگری در موضوع فساد را مایه
تزلزل در پایه های حکومت اسلامی دانسته، بلکه آن جا استحکام حکومت اسلامی را می
توان دید که در مقابل هر مفسدی قد علم کرده و دست او را از بیت المال قطع کند.
مطالبه گری از نهادهای حکومتی و قوهای همچون
قضائیه نه تنها به معنای تضعیف و توهین به آنان نیست بلکه جنبش دانشجویی و
دانشجویان عدالتخواه میتوانند به عنوان پشتوانهای برای دستگاه قضا در جهت رسیدگی
به پروندههای کلان فساد باشند.
مطالبه گری و مسئولان را به پای میز جواب
کشاندن عین ولایتمداری است، زیرا فرمانده نسبت به این فسادها تذکرات فراوان داده و
این گونه از نقطههای فساد و تجمیع ثروت در دستان عدهای سخن میگویند: «... نقطههای
استفهام برانگیزیست که هر جوان معتقد به عدل اسلامی ذهن و دل خود را به
آن متوجه مییابد و از کسانی که مظنون به چنین تخلفاتی شناخته میشوند پاسخ
میطلبد و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضایی عملکرد قاطعانه
برای ریشهکن کردن این فسادها را مطالبه میکند. امروز این مهمترین و مطرحترین
مسئلهی کشور ماست و نسل جوان دانشجوی متعهد و مؤمن نمیتواند نسبت به آن
بیتفاوت بماند.»1
مسالهای که نباید فراموش کرد، نتیجه عدم
رسیدگی به فسادها و گسترش آن است. نتیجهای که دلسردی بدنه مردم و جوانان زحمتکش را
به دنبال خواهد داشت، چرا که آن مفتخور فاسد منافعی را به دست می آورد که هزاران
نخبه دانشگاهی،کشاورز زحمتکش، کارگر و کارفرما به گرد پای او نخواهند رسید!
رو سیاهی فسادها همچون لکه نفت بر پیشانی آقایان
خواهد ماند و اگر امروز قدرت و نفوذ آنان، این روسیاهی را نمایان نکند، در فردای
قیامت این سیاهی را به رخ همه خواهد کشاند. نکته مهم آن است که این روسیاهی تنها
بر چهره مفسدان نخواهد بود، بلکه لکه سیاهی است برای همه مدعیان عدالتخواهی که
فسادها را به چشم خود دیدند و چون دلارهای نفتی رد و بدل شده بین آقازاده و وکلای
شرکت کرسنت خاموش ماندند.
امروز لکه نفت را بر چهره عدالت میتوان
دید...
و ترس از آن است که این روسیاهی بر صورت کسانی
نیز افتد که این لکهها را دیدند و صدایی از آنان نیامد!
پی نوشت:
1-
پیام
رهبر معظم به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی،6/8/1381