عشقهای جهادی!
عاشق نگاه ساده یک بچه روستایی!
از سادگی و صافی روستا شنیده بودم اما تا به حال از نزدیک لمس نکرده بودم و از قدیم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن! چقدر دوست داشتم از قدیم نگاه معصومانه بچه روستاییها را...
عشق شاگردی یک استاد!
عشق این جا به این است که استاد کلاس ترم قبلت میشود رفیق اردویت و میبینم که استاد با شاگرد بودن بیشتر عشق میکند تا استادی!
بچه هیاتی رو عشق است...
وقتی هر هفته هیات برپا است و پای روضه میشینی نمیتوانی دلتنگ بودن برای روضههای حسین را درک کنی. بچههای روستا وقتی چندتا همراه دیدند دو سه شبی بساط روضه رو برپا کردند.
تا حالا چای بعد روضه خورده بودیم اما عکس پس از روضه ندیده بودیم. بفرمایید عکس بعد روضه!
عشق است که اینقدر صبورند!
اردوی صبوری است به جای جهادی برای بعضی بچههای فرهنگی! همین تند و تیز بودن بچههای روستا هم عالمی برای خود دارد.تصورش بکن وقتی در دو سوت میبینی یکی از بچههای روستا رفته بالای پشت بوم مدرسه داره عکس یادگاری میاندازه!
سفر عشق!
ده دقیقهای هم همراه شویم با سفیران جهاد:
فیلمی است که روز آخر اردو برای مراسم اختتامیه تهیه شد، کم و کاستیهاش رو ببخشید، به هرحال کمی فرصت و امکانات بود!
یک عذر خواهی دیگه اگه کیفیت اون بابت حجم پایین کم شده...
اگه فرصت شد بازهم از عشقهای جهادی صحبت میکنیم...
********عـــــــــملـــــــــه مــــَــــــــــــــــــــرد عمـــــــــــــــــــــــــــلــه********
وای بر ما