به بهانه ورود به ماه پایانی سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی:
حالا که وقت دست به قلم شدن نیست! دست باید نگه داشت برای یک ماه دیگر. آنجا که حنجرهها برای سخنرانی آماده است و قلمها نفس تازه برای نگاشتن دارند...
بگذار تا نام سال مشخص شود و آنگاه بنویس، بگذار تا شعارها گفته شود و آنگاه از وظیفه بگو، بگذار تا بنرهای رنگارنگ قامت راست کنند و آنگاه از کارهای جهادی در تحقق امر مولا دم بزن، بگذار تا کلیدواژهها مشخص شود و آنگاه کار علمیات را شروع کن و بگرد که چند بار در کلام بزرگان این واژه آمده است!
حال بگذار به یادمانشهدا برویم و عهد تازهای با شهدای آنجا داشته باشیم، همانهایی که از ما میخواستند گوش به فرمان باشیم. حال بگذار به پابوس ولی نعمتمان رویم و از نزدیک سخن مولا را بشنویم و در شکوه ولایتمداری فریاد زنیم که ما همه گوش به فرمان توئیم...
حالا سکوت کن که حماسهای با شکوه آفریدهایم از جنس نرمش، سازش و خدا را شکر که رسیدهایم به آرامش! سکوت کن که حماسههای اقتصادیمان خود فریاد میزنند، در همین نزدیکی، در بین صفها در پی یک سبد کالا!
حالا سکوت کن که فقط حرف زدهای و بار آن را مردمی بی ادعا به دوش کشیدهاند و تو در سالن در بین همین صندلیها حماسه خواب به راه انداختهای، در همین نزدیکی در همایش حماسه اقتصادی!
اسفند نشان کهنگی سال است و انگار همراه این کهنگی همهچیزمان لایه غبار و کهنگی میگیرد و در این غبار کهنگی دیگر مجال حرف زدن نیست، بگذار تا سال نو شود و نفسم تازه، آنگاه مجال برای حرف زدن بسیار است و مجال پاسخگویی فراوان. حالا وقت جواب است، باید سکوت کرد...