نگارشی است از رهسپار شدن دو سه روزه به مناطق عملیاتی غرب، جایی که مدتی بود خیلی دوست داشتم سفر کنم و از خیلی دوستان توصیفاش را شنیده بودم. هرچند که سفر کوتاهی بود اما حرفهای زیادی داشت. انشاالله که به زودی دوباره قسمتمان شود...
رمز قرب
غربت واژه آشنای عاشقان دیار آشنایان است و در این وادی هرچه غریبتر بودهاند، خریدار بیشتری داشتهاند.
مناطق غرب را با غربت آن شناخته و آنگاه که پا در این وادی غربت گذاری غریبتر میشوی، غریب با وانفسای دنیای شهری امروز، و این غربت بود که وارثان این سرزمین را قریب و آنگاه خدایی کرد!
آنگاه که حس میکنی در دیار آشنایان غریب افتادهای، غرب فرصت خوبی است تا خود را پیدا کنی و آشنا شوی با غریبانی که قریب شدهاند! اینجا باید به دنبال رمز و راز بود و این را دانست که غربت راز قربشان بود...
باید به غرب آئیم
این روزها باید به غرب آئیم و شاهد آن باشیم که غیرتمندان این سرزمین چگونه با کمترین امکانات و تجهیزات دشمن را از سر قله «بازی دراز» به زیر میکشند.
آری؛ باید به اینجا بیاییم که سربازان قریب دیار غربت قلب دشمن را هدف گرفته و نهتنها در عملیاتهایی چون «مسلم بن عقیل» و «زین العابدین» دشمن را به عقب میرانند، بلکه آنگاه تهدیدی میشوند برای قلب دشمن؛ بغداد...
آری؛ آنان که غربت سازمانهای پوشالی جهانی سخت گیجشان کره باید بیایند و این غربت را ببینند تا شاید کمی قریب شوند!
باید آمد و دید که چگونه جاده تدارکاتی تحریم شده آزاد میشود، باید آمد و دید که چگونه دشمن از خاکمان دور میشود و به جای طمع بر این آب و خاک به فکر حفظ موقعیت خود فرو میرود.
سومار، قصر شیرین، سرپلذهاب و... تاریخ روشنی است برای آنان که میخواهند غریب باشند و شیرینی غیرت غربتِ از آسودگیها را به مزاق خود بچشند!
آنان که غربت جهان سخت آزارشان میدهد باید به غرب این سرزمین آیند تا کمی از غربت پستشان کاسته شود، و اگر در این غربت پست بمانیم نتیجه آن جز حراج خون هزاران شهید و نادیده گرفتن گریه هزاران مادر شهید نخواهد بود.
تکرار کن غرب، غربت، غریب و نظارهگر اشک مادر شهید صبوری باش که در ارتفاعات سومار، همانجایی که بهروزش پر کشیده است، او را صدا میکند و تو به اتفاق آنجا نظارهگر هستی و درونت آتش میگیرد که چقدر غریب افتادهای!
تکرار کن غرب، غربت، غریب و نظارهگر پادگان ابوذر باش آنجا که میعادگاه عاشقان وصل بوده و شیرودیها از آن سربه برون درآوردهاند.
هنوز قریب نگشتهایم
کم گفته از غرب و کم شنیدهایم و حرف برای گفتن بسیار است و هنوز در این وادی قریب نگشتهایم تا برایتان از غربتاش بنویسیم.
باز هم برای خود بگو، تکرار کن تا در آوای شهر، غریب و دورافتاده همچون گذشته سرگردان نباشی: غرب، غربت، غریب
مناطق عملیاتی غرب
سومار
1392/7/26